مدل بازاریابی SOSTAC چیست؟

اگر مدلSOSTAC را نمی‌ شناسید، بهتر است ابتدا بدانید که آیا درگیر برنامه‌ریزی استراتژی‌ها یا کمپین‌های بازاریابی هستید یا خیر. SOSTAC به عنوان سومین مدل محبوب در نظرسنجی CIM در مورد مدل های بازاریابی انتخاب شد، زیرا به خاطر سپردن آن آسان است و ساختار برنامه ها را برای فعالیت های برنامه ریزی مختلف آسان می کند.
بنابراین، چه در حال ایجاد یک استراتژی بازاریابی کلی یا دیجیتال مارکتینگ باشید و چه در حال بهبود تاکتیک‌هایی مانند SEO یا بازاریابی ایمیلی هستید، SOSTAC بهترین دوست شماست. در این مقاله، ما (پرانتز) با استفاده از مدل برنامه ریزی SOSTAC در استراتژی بازاریابی شما، با سیستم رشد RACE صحبت خواهیم کرد.
مدل بازاریابی SOSTAC که توسط PR Smith ایجاد شده است، یک مدل محبوب و پرکاربرد برای بازاریابی و برنامه ریزی تجاری است.
متدولوژی SOSTAC که مخفف عبارت Situation, Objectives, Strategies, Tactics, Action and Control است، به مراحل یک پروژه اشاره دارد. به دلیل اطلاعاتی که هنگام سازماندهی یک استراتژی ارائه می کند، به ابزار بسیار مفیدی در بازاریابی دیجیتال تبدیل شده است.

مدل بازاریابی SOSTAC چیست؟

متدولوژی SOSTAC یک مدل برنامه ریزی استراتژیک برای کمپین های بازاریابی دیجیتال است که به ما امکان می دهد آنها را به روشی بسیار دقیق و منظم سازماندهی کنیم. علاوه بر اثربخشی، روش SOSTAC به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد زیرا یکی از ساده ترین مدل ها برای اعمال یک کمپین موفق است.

SOSTAC مخفف:

موقعیت (Situation) – الان کجا هستیم؟
اهداف (Objectives) – کجا می خواهیم باشیم؟
استراتژی (Strategy) – چگونه به آنجا برسیم؟
تاکتیک ها (Tactics) – دقیقاً چطور به آنجا می رسیم؟
اقدام (Action) – برنامه ما چیست؟
کنترل (Control) – آیا به آنجا رسیدیم؟
این مدل یک نظم منطقی برای پیشبرد با برنامه شما ارائه می شود و می توانید از آن برای ارزیابی انتقادی فرآیندهای خود استفاده کنید. من حدس می زنم دلیل محبوبیت آن به خاطر ساده بودن و درک آسان برای استفاده است.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که اگرچه مدل SOSTAC کوتاه و شیرین به نظر می رسد، پس از باز کردن مراحل آن خواهید دید که طراحی و اجرا به زمان، تلاش و داده های زیادی نیاز دارد. بنابراین، اگرچه پیروی از این مدل مطمئناً پاداش دارد، اما باید از نظر ذهنی آماده باشید تا مقدار قابل توجهی کار کنید.

از طریق SOSTAC و سیستم رشد RACE، می توانید به عنوان مثال این سوالات را بپرسید:
در چه چیزی ممکن است ضعیف باشید؟
آیا در تکمیل تحلیل موقعیتی مناسب شکست می خوریم؟
آیا اهداف ما هوشمند هستند؟
آیا استراتژی مناسبی داریم؟ تاکتیک؟
آیا ما عملکرد را با استفاده از تجزیه و تحلیل کنترل می کنیم؟

Situation Analysis

تجزیه و تحلیل جایگاه: اکنون کجا هستیم؟

این اولین قدم مهم است.
تجزیه و تحلیل موقعیت یک نمای کلی از کسب و کار شما است؛ به شما کمک می کند تا تعیین کنید کسب و کارتان در حال حاضر کجاست تا بتوانید استراتژی خود را برای آینده بنویسید.
تجزیه و تحلیل وضعیت یا جایگاه به این صورت تعریف شده است: مجموعه ای از روش هایی که برای درک توانایی های سازمان، مشتریان، مشتریان بالقوه و محیط کسب و کار با تجزیه و تحلیل عوامل داخلی و خارجی که می توانند بر کسب و کار تأثیر بگذارند، استفاده می شود.
ابزارهای مختلفی برای کمک به شما در انجام این نوع تحلیل وجود دارد. مدل پرطرفدار، بوم مدل کسب و کار از Strategyzer است. این ابزار رایگان است و حاوی سوالات بسیار خوبی است که می توانید برای درک بهتر وضعیت بپرسید.
در زیر چند پیشنهاد دیگر برای اجزای تجزیه و تحلیل موقعیت شما آورده شده است:
آ. تجزیه و تحلیل مشتری: اگر نمی دانید مشتریان شما چه کسانی هستند یا چه می خواهند، نمی توانید محصولات یا خدماتی را به آنها ارائه دهید که نیازهای آنها را برآورده می کند یا به زندگی آنها ارزش می بخشد.
تجزیه و تحلیل مشتری به شما کمک می کند تا درک خوبی از مشتریان خود داشته باشید تا بتوانید تصمیم بگیرید که کدام بخش را به عنوان بخشی از برنامه بازاریابی خود هدف قرار دهید. در میان چیزهای دیگر، شما باید بدانید جمعیت آنها چیست، موقعیت مکانی آنها، چگونه شما را پیدا کرده اند، چگونه از شما خرید می کنند، تصوراتی که از برند شما دارند، چگونه با برند شما تعامل دارند، و نظرات آنها چیست. در مورد رقبای خود؟

ب تجزیه و تحلیل محصول: محصول یا خدمات خود را از نظر نحوه ارائه ارزش به مشتریان خود ارزیابی کنید. آنچه ما به دنبال آن هستیم، دیدگاه مناسب محصول با بازار است. ابزاری که می توانید برای این کار استفاده کنید، Strategyzer Value Proposition Canvas است که برای ترسیم نمایه مشتری نیز استفاده می شود.

ج. تجزیه و تحلیل رقبا: رقبای شما چه کسانی هستند؟ آنها چگونه از نظر قیمت، شهرت، خدمات مشتری و اندازه نسبت به شما مزیت رقابتی دارند؟ چگونه نسبت به آنها مزیت رقابتی دارید؟

د. بررسی به محیطی که در آن فعالیت می کنید: این عوامل شامل عوامل خارجی مانند روندهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فناوری و محیطی و تأثیر احتمالی آنها بر تجارت شما می شود.

ه. تجزیه و تحلیل SWOT: می توانید از یافته های تجزیه و تحلیل محیطی خود برای انجام یک تجزیه و تحلیل SWOT استفاده کنید که در آن به نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهایی که ممکن است بر کسب و کار و عملکرد شما تأثیر بگذارند نگاه کنید. در اینجا شما همچنین به عوامل داخلی مانند اینکه آیا توانایی های انسانی و منابع مالی برای برنامه های بازاریابی جدید خود را دارید یا خیر نگاه می کنید.

Objectives

اهداف: به کجا می رویم؟

مرحله دوم در تهیه یک برنامه بازاریابی این است که در مورد اهداف بلندمدت خود مانند چشم انداز و ماموریت استراتژی بازاریابی خود و همچنین اهداف کوتاه مدت مانند اهداف S5 که توسط PR Smith تعریف شده است کاملاً مشخص کنید:
فروش: رشد فروش و سهم بازار.
خدمت: به آنچه به مشتری ارائه می دهید ارزش اضافه کنید.
بهبود دادن: افزایش سطح عملکردی با هدف ارتقای سطح وفاداری مشتری است.
صحبت کردن: ارتباط دو طرفه با مشتریان.
صرفه جویی: محاسبه بهره وری سود
کارشناسان پیشنهاد کرده اند که هر یک از اهداف S5 باید SMART ، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط، محدود به زمان باشد تا موثر واقع شود.
در اینجا یک مثال SMART برای اولین هدف S5 آورده شده است: فروش: تا پایان سه ماهه آینده فروش را 10 درصد افزایش دهید.

Strategy

استراتژی: چگونه به آنجا برسیم؟

استراتژی تصویر بزرگی از نحوه برنامه ریزی شما برای دستیابی به اهدافی است که تعیین کرده اید. به گفته PR Smith، این یکی از سخت‌ترین بخش‌های برنامه بازاریابی SOSTAC است.
در اینجا، شما باید مواردی مانند نحوه برنامه ریزی برای تقسیم بازار، روی کدام بخش از مشتریان تمرکز کنید، از چه پیامی برای هدف قرار دادن هر بخش استفاده کنید و اینکه چگونه برنامه شما با رقبایتان مقایسه می شود، روشن کنید.
PR Smith پیشنهاد می کند از یک مدل بازاریابی محبوب به نام Segmentation، Targeting and Positioning یا STP برای کمک به استراتژی استفاده کنید. در این مدل ابتدا مشخص می کنید که بر چه مبنایی می خواهید مشتریان خود را تقسیم بندی کنید (مثلاً جمعیت شناسی یا سبک زندگی)، سپس یک یا چند بخش را انتخاب می کنید که فکر می کنید ممکن است مفیدترین و با ارزش ترین باشد و سپس شروع به توسعه بازاریابی برای موقعیت خود می کنید. محصول یا خدمات به گونه ای است که بتوانید هر بخش را به طور جداگانه هدف قرار دهید.
تقسیم بندی مفید است زیرا به شما کمک می کند تا مشتریان بالقوه ای را که ممکن است قبلاً به آنها فکر نکرده اید، شناسایی کنید، مانند آنهایی که نیازهای خاص دارند. سپس می توانید پیام های بازاریابی را طراحی کنید که به طور خاص آنها را هدف قرار می دهد.

Tactics

تاکتیک ها: دقیقاً چگونه به آنجا می رسیم.

به گفته PR Smith، این بخش جزئیات استراتژی مانند روش هایی را که برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنید، تشریح می کند. در زمینه بازاریابی دیجیتال، شما باید سوالاتی از این قبیل بپرسید: چه داده هایی از مشتریان دارید، به چه چیزی نیاز دارید؟ قرار است از چه روش هایی برای رسیدن به آنها استفاده کنید؟ تبلیغات، ایمیل، بازاریابی محتوا، سئو یا رسانه های اجتماعی؟ از چه ابزار و تکنیک هایی استفاده خواهید کرد؟
تاکتیک‌ها می‌توانند شامل جزئیات ترکیب بازاریابی و ارتباطات، ترکیب دیجیتال و …، و زمانی که هر یک از آنها باید عرضه شوند باشد.

Action

اکشن: نقشه چیست؟

در اینجا، شما در مورد جزئیات تاکتیک ها صحبت می کنید. شما تعیین می کنید که چه کسی چه کاری انجام دهد. شما باید ارزیابی کنید که آیا در شرکت منابع انسانی دارید یا نیاز به استخدام کارکنان جدید با مجموعه مهارت های لازم دارید. شما باید تعیین کنید که آیا به کمک هر آژانس یا مشاور خارجی نیاز دارید یا خیر. شما باید ببینید که آیا سیستم ها و فرآیندهای مورد نیاز خود را در اختیار دارید یا خیر، و در صورت عدم وجود آنها در جهت سازماندهی آنها تلاش کنید.

Control

کنترل: چگونه عملکرد را نظارت می کنیم؟

چطور متوجه می شوید که در مسیر رسیدن به اهداف خود هستید؟ نظارت بر پیشرفت نیز گام مهمی است. شما باید سیستم هایی را ایجاد کنید که به شما کمک می کند پیشرفت را به طور دوره ای ارزیابی کنید، روزانه، هفتگی، ماهانه یا فصلی. این اطمینان حاصل می کند که در پایان دوره زمانی پروژه، ناگهان متوجه نمی شوید که همه چیز طبق برنامه پیش نرفته است.
PR Smith می‌گوید، می‌توانید از تجزیه و تحلیل وب، KPI، نمایه‌های بازدیدکنندگان سایت، نظرسنجی‌های رضایت مشتری، فراوانی گزارش‌ها، و اینکه چه کسی به چه کسی گزارش می‌دهد و چه اتفاقی برای آن بازخورد می‌افتد، به عنوان بخشی از این فرآیند نظارت استفاده کنید.

چرا باید از SOSTAC برای ایجاد یک کمپین موثر استفاده کنید؟

دلایل مختلفی برای استفاده از روش SOSTAC وجود دارد. بیایید به چند مورد نگاه کنیم:

به تعیین هدف شما کمک می کند. دانستن نوع مخاطب مورد نظر و داشتن اطلاعات در مورد آن به شما کمک می کند تا استراتژی ها و اقداماتی را انتخاب کنید که توجه این مخاطبان را به شیوه ای بسیار موثرتر جلب کند. علاوه بر این، می‌توانید توجه بسیار شخصی‌تری به آن‌ها ارائه دهید، زیرا می‌دانید به چه چیزی نیاز دارند، چه می‌خواهند، چه دغدغه‌هایی دارند و …
به شما امکان می دهد اهداف و ابزارهای موجود را تعیین کنید، که کمک می کند از منابع خود به طور موثر استفاده کنید.
این امر مستلزم این است که در مورد کانال های بازاریابی که مورد استفاده قرار می گیرند تصمیم بگیرید و نحوه استفاده از آنها را به بهترین شکل بررسی کنید.
با تمام اطلاعاتی که با تحقیق، تجزیه و تحلیل و برنامه ریزی به دست می آورید، می توانید استراتژی طراحی کنید که بهترین نتایج را برای شما به ارمغان بیاورد.

منابع:

smartinsights|daniel-one|cyberclick

پرانتز